shab-tarane



روزی دل من که تهی بود و غریب
از شهر سکوت به دیار تو رسید
در شهر صدا که پر از زمزمه بود
تنها دل من قصه ی مهر تو شنید
چشم تو مرا به شب خاطره برد
در سینه دلم از تو و یاد تو تپید
در سینه ی سردم ، این شهر سکوت
دیوار سکوت به صدای تو شکست
شد شهر هیاهو ، این سینه ی من
فریاد دلم به لبانم بنشست
خورشید منی ، منم آن بوته ی دشت
من زنده ام از نور تو ای چشمه ی نور
دریای منی ، منم آن قایق خرد
با خود تو مرا می بری تا ساحل دور
کنون تو مرا همه شوری و صدا
کنون تو مرا همه نوری و امید
در باغ دلم بنشین بار دگر
ای پیکر تو ، چو گل یاس سپید

اردلان سرفراز


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انشا goolchatroom وب لژیون کمک راهنما مسافر سعید چنگانیان(لژیون11) robina-kala-zahedan وب تخصصی مدرسه فوتبال و فوتسال بانوان کاسپین ( گرگان ) shop2020 روزانه fereshtehazar ساتکست منبع متن آهنگ 50178880